به گزارش هفت چشمه به نقل از شبکه اطلاع رساني راه دانا؛ پايگاه اطلاع رساني KHAMENEI.IR به مناسبت روز دانشجو پاسخ رهبر انقلاب به 5 سؤال دانشجويان درباره مسأله استکبار و نظام سلطه را منتشر کرد.
اين سؤالات در جلسات پرسش و پاسخ دانشجويان با حضرت آيتالله خامنهاي مطرح شده است.
* جمهوري اسلامي درباره رابطه با دولت آمريکا حساس است نه ارتباطات علمي و اقتصادي با آمريکا
پرسش دانشجو: نظر شما درباره ارتباط محدود علمي و اقتصادي با امريکا - بهغير از تسليم و زير سلطه رفتن - چيست؟
پاسخ رهبر انقلاب: به نظر ما ارتباط علمي با هر جامعهاي از جوامع علمي دنيا خوب است؛ البته در صورتي که مستلزم حاشيههاي مضرّي نباشد. تماس علمي، في نفسه بسيار خوب است و ارتباط اقتصادي هم همينطور است. شرکتهاي گوناگوني در مراکز نفتي ما و در جاهاي ديگر ميآمدند و ميرفتند؛ حتّي شرکتهاي اقتصادي امريکايي هم تا چند سال قبل ميآمدند نفت ميخريدند و يا کار ميکردند، تا اينکه خودشان اين تحريمها را شش، هفت سال پيش گذاشتند. از نظر ما ارتباط با شرکتها و دستگاههاي علمي ايرادي ندارد. آنچه روي آن حسّاسيت داريم، دولت امريکاست، که اين هم کاملاً يک منطق مستحکم و قوي دارد، که مايلم در زمان ديگري در جمعي مطرح شود؛ الان وقت آن نيست.(بيانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتي 1382/02/22)
* توجه دادن مردم به دشمن سلطهگر کمين گرفته از وظايف مهم مسئولان است
مسأله مطرح شده توسط يکي از دانشجويان: همه مشکلات را به گردن نيروهاي خارجي (امريکاي بيچاره!) نيندازيد. رهبر کشور، خود بايد پاسخگوي مشکلات کشورش باشد، نه يک کشور بيگانه.
پاسخ رهبر انقلاب: کاملاً درست است. اوّلاً امريکا خيلي هم بيچاره نيست؛ آنچنان هم که بعضي خيال ميکنند، باچاره نيست! يک چيز ميانهاي است. ما همه مشکلات را به گردن امريکا نمياندازيم - مشکلات ما از خودمان است - منتها دشمن ميخواهد از اين مشکلات حدّاکثر استفاده را بکند و پدر کشور و ملت را دربياورد؛ اين را هم نگوييم؟! ما نميگوييم اگر تورّم هست، تقصير امريکاست؛ نه، اگر تورّم و کاهش قدرت خريد و کمبود اشتغال هست، چه کسي گفته تقصير امريکاست؟ اين تقصير خود ماست، تقصير مسؤولان است؛ اما اگر اسم امريکا را ميآوريم، ميخواهيم بگوييم گرگي کمين گرفته و پشت خم کرده تا به شما حمله کند؛ از اين غافل نباشيد. به مسؤولان ميگوييم ضعفها را برطرف کنيد؛ به شما ميگوييم متوجّه اين دشمن باشيد تا به شما حمله نکند. وقتي دزدي کمين کرده است، وقتي حيوان وحشياي در کمين انسان است، وقتي دشمن سلطهگري در کمين يک ملت است، يکي از وظايف اساسي و مهم مسؤولان و رهبري کشور اين است که به مردم بگويند توجّه کنيد؛ و نيز کارهايي که ميدانند جلوِ آسيب دشمن را ميگيرد، به مردم بگويند و از آنها بخواهند؛ والّا نخير، ما مشکلات داخلي کشور را به گردن امريکا نمياندازيم.
اما اينکه رهبر بايد پاسخگوي مشکلات کشور باشد، البته همينطور است و شکّي در اين نيست؛ قانون هم موازين پاسخگويي را مشخّص کرده است. هر کس به هر اندازه که حوزه اختيارات اوست، بايد پاسخگو باشد. (بيانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتي 1382/02/22)
* نفي فرهنگ غرب به معناي نفي سلطه غرب است
پرسش دانشجو: ميخواستم از حضورتان خواهش کنم که تعريف جامع و مانعي از غرب داشته باشيد، که در کنار اين که خوبيها را از غرب اخذ ميکنيم، با حفظ اصول و ارزشهاي اسلامي و مليمان، بديها را کنار بگذاريم. به نظر شما کلاًّ نقطه تعادل در اين ميان چيست؟
پاسخ رهبر انقلاب: اين سؤال خيلي مهمّي است. من اينجا چند نکته را در همين زمينه عرض ميکنم. اوّل اين که نفي غرب، به هيچوجه به معني نفي فنآوري و علم و پيشرفت و تجربههاي غرب نيست و هيچ عاقلي چنين کاري را نميکند. نفي غرب، به معناي نفي سلطه غرب است که هم سلطه سياسي مورد نظر است، هم سلطه اقتصادي و هم سلطه فرهنگي. من در اين فرصت اندک، در زمينه سلطه فرهنگىِ غرب چند جمله ميگويم، شايد انشاءاللَّه براي شما مفيد باشد.
ببينيد؛ فرهنگ غرب، مجموعهاي از زيباييها و زشتيهاست. هيچ کس نميتواند بگويد فرهنگ غرب يکسره زشت است؛ نه، مثل هر فرهنگ ديگري، حتماً زيباييهايي هم دارد. هيچ کس با هيچ فرهنگ بيگانهاي اينگونه برخورد نميکند که بگويد که ما درِ خانهمان را صددرصد روي اين فرهنگ ببنديم؛ نه. فرهنگ غرب، مثل فرهنگ شرق، مثل فرهنگ هرجاي ديگر دنيا، يک فرهنگ است که مجموعهاي از خوبيها و بديهاست. يک ملت عاقل و يک مجموعه خردمند، آن خوبيها را ميگيرد، به فرهنگ خودش ميافزايد، فرهنگ خودش را غني ميسازد و آن بديها را رد ميکند. همانطور که گفتم، در اين زمينه، بين فرهنگ اروپايي، غرب، امريکايي، امريکايلاتين، آفريقا و ژاپن فرقي نيست و هيچ تفاوتي ندارد و در اين حکمي که ميگويم، همه يکسان هستند. ما در مقابل هر فرهنگي که قرار ميگيريم، بهطور طبيعي تا آن جايي که ميتوانيم، بايد محسّنات آن را بگيريم و چيزهايي که مناسب ما نيست - بد و مضرّ است - و با چيزهايي که به نظر ما خوب است، منافات دارد، آن را رد کنيم. اين اصل کلّي است. منتها در زمينه فرهنگ غربي نکته مهمّي وجود دارد که من دلم ميخواهد شما جوانان به اين نکته توجّه کنيد.
فرهنگ غرب - يعني فرهنگ اروپاييها - عيبي دارد که فرهنگهاي ديگر، تا آن جايي که ما ميشناسيم، آن عيب را ندارند، و آن «سلطهطلبي» است. اين، قطعاً دلايل انساني و جغرافيايي و تاريخياي دارد. از اوّلي که اينها در دنيا به يک برترىِ علمي دست يافتند، سعي کردند همراه با سلطه سياسي و اقتصادي خودشان - که به شکل استعمار مستقيم در قرن نوزدهم انجاميد - فرهنگ خودشان را هم حتماً تحميل کنند. اينها با فرهنگ ملتها مبارزه کردند؛ اين بد است. ملتي ميگويد فرهنگ من بايد در اين کشور جاري شود! اين چيز قابل قبولي نيست. هر چند هم خوب باشد، آن ملتي که اين فرهنگ بر او تحميل ميشود، اين را نميپسندد. شما يقيناً خوردن نان و ماست را به ميل و اشتهاي خودتان، ترجيح ميدهيد به اين که چلوکباب را به زور در دهانتان بگذارند و بگويند بايد بخوري! وقتي کاري زورکي و تحميلي شد؛ وقتي از موضع قدرت انجام گرفت و وقتي متکبّرانه و مستکبرانه تحميل گرديد، هر ملتي آن را پس ميزند؛ بايد هم بزند. مثلاً کراوات يک پديده غربي است.
غربيها اين را ميخواهند، دوست ميدارند و با سنّتشان هماهنگ است؛ اما اگر شما که اهل فلان کشورِ ديگر هستيد و تصادفاً کت و شلوار را انتخاب کردهايد، کراوات نزديد، يک آدم بيادب محسوب ميشويد! چرا؟! اين فرهنگ شماست؛ تقصير من چيست؟ اگر کت و شلوار پوشيديد، بايد پاپيون و کروات بزنيد، و الاّ در فلان مجلس رسمي راه نداريد و يک آدم بيادب و غيرمنضبط و بينزاکت تلقّي ميشويد! اين، آن تحميل فرهنگ غربي است. زن غربي، روشهايي دارد. آنها نسبت به مسأله زن و روش زن و پوشش زن و ارتباطش با مردان و حضورش در جامعه، فرهنگي دارند - خوب يابد، بحثي سرِ آن نداريم - اما سعي دارند اين فرهنگ را به همه ملتهاي دنيا تحميل کنند! در باب فرهنگ غربي، اين بد است. (بيانات در جلسه پرسش و پاسخ با جوانان در دومين روز از دهه فجر (روز انقلاب اسلامي و جوانان) 1377/11/13)
* عقيده عدهاي در اول انقلاب اين بود: تا با امريکا پيوند نکنيم، کار مملکت نميگذرد!
پرسش دانشجو: سؤال دربارهي اصل انتقاد نسبت به همهي اجزاي کشور و همهي مسؤولان نظام، از جمله رهبري است... آيا به نظر شما حذف انتقادها و خصوصاً منتقدان و تقسيم سؤالات به مخرّب و سازنده، به انهدام نظام منجر نميگردد؟ و اگر به اين نوع تفکّر و مطيعپروري اعتقاد نداريد، براي بهبود فضاي نقّادي و گسترش فرهنگ نقد چه کارهايي انجام دادهايد يا ميدهيد؟
پاسخ رهبر انقلاب: خيلي خوب. ببينيد آقاجان! انتقاد معنايش چيست؟ انتقاد اگر معنايش عيبجويي است، اين نه چيز خوبي است، نه خيلي هنر زيادي ميخواهد، نه خيلي اطّلاعات ميخواهد؛ بلکه انسان با بياطّلاعي، بهتر هم ميتواند انتقاد کند؛ انتقاد به معناي عيبجويي، اصلاً هيچ لطفي ندارد. شما بنشين از بنده عيبجويي کن، من هم از شما عيبجويي کنم؛ چه فايدهاي دارد؟ نقد، يعني عيارسنجي؛ يعني يک چيز خوب را آدم ببيند که خوب است، يک چيز بد را ببيند که بد است. اگر اين شد، آن وقت نقاط خوب را که ديد، با نقاط بد جمعبندي ميکند، آنگاه از جمعبندي بايد ديد چه حاصل ميشود.
... سالهاي متمادي اين کشورهاي عربي - و پشت سرشان امريکا - به او تجهيزات دادند؛ نه براي اينکه ما کار خلافي کرده بوديم. شنيدم در گوشه و کنار بعضي از افراد بهانهگير، بيخودي ميگويند که چرا بايد جمهوري اسلامي کاري کند که به او حمله کنند! ما واقعاً کاري نکرده بوديم. گناه کبيرهي ما(!) اين بود که رژيم استبدادي سلطنت را سرنگون کرده بوديم، بعد هم نخواستيم وابسته شويم. آقاياني که اوّلِ انقلاب در رأس کار بودند، عقيدهشان اين بود که بايد از اقمار امريکا شد؛ چارهاي هم جز اين نيست!
البته الان ابايي هم ندارند که اين کار را بکنند؛ ولي آن زمانها از بعضي از مذاکراتشان - که خيلي هم صريح در اين زمينهها حرف نميزدند - معلوم ميشد عقيدهشان اين است که تا با امريکا پيوند نکنيم، کار مملکت نميگذرد! با امريکا پيوند کردن يعني چه؟ يعني جاي پاي امريکا را باز کردن در داخل کشور و دنبال همان سلطه و همان نفوذ بودن؛ روز اوّل کم، روز دوم بيشتر و به ترتيب بيشتر؛ يعني مملکت را مجدّداً به دست امريکاييها دادن. ما واقعاً چرا انقلاب کرديم؟ چرا اين قدر آدم کشته شدند؟ بنابراين، ما گناهي نکرده بوديم که بگوييم بهخاطر گناه ما بود که عراق به ما حمله کرد؛ بلکه بهخاطر اينکه يک حکومت اسلامي بود، يک حکومت مستقل بود و موج بيداري در دنياي اسلام پيچيد - در خود عراق؛ در کشورهاي عربي، در کشورهاي اسلامي - همهي اينها احساس کردند که وقتي بيداري اسلامي آمد، ممکن است دامن آنها را هم بگيرد؛ لذا متّحد شدند.
به عبارت ديگر، بهخاطر يک نقطهي قوّت در ما بود که به ما حمله کردند، نه به خاطر يک نقطهي ضعف در آنها. بعد هم هشت سال فشار آوردند و همهي اين توان عظيم را به خرج دادند، اما نتوانستند يک وجب از خاک ايران را از ما بگيرند. آنها ميخواستند حداقل همهي خوزستان را ببرند. البته آنها ميگفتند تا تهران ميرويم؛ اما اگر فقط همان خوزستان را هم ميبردند، برايشان کافي بود. آيا اين چيز کمي است!؟ (بيانات در جلسه پرسش و پاسخ مديران مسئول و سر دبيران نشريات دانشجويي 1377/12/04)
* قدرتهاي سلطهگر به هيچ حدي قانع نيستند
سؤال دانشجو: به نظر شما اگر ماجرايي مثل عراق براي ايران پيش بيايد، واکنش مردم چگونه خواهد بود؟
پاسخ رهبر انقلاب: به هيچ وجه واکنش مردم ما، مثل واکنش مردم عراق نخواهد بود. مردم عراق بيزار بودند از صدام و صداميان. مردم ما دلبسته نظام اسلامي هستند. نميگويم ما مخالف نداريم؛ چرا، يک عده هم مخالفاند، خب باشند، عيبي هم ندارد، اما بدنه مردم به نظام و مسئولين نظام علاقمندند و همه ميدانند، يعني اين آگاهي هم در ملت ايران هست، در خيلي جاها اين آگاهي نيست. ميدانند که قدرتهاي مهاجم و سلطه گر دنبال سلطهاند، دنبال تصرف اند، دنبال کشيدن رُس کشورهايي هستند که بر آنجاها مسلطند؛ به حدي قانع نيستند. حالا بعضيها ساده لوحانه ميگويند که خب فلان چيز را ميخواهند، خب قبول کنيم.
فرض کنيد حالا جنجال راه انداخته اند روي تکنولوژي هستهاي که ايران چرا بايد تکنولوژي هستهاي به دست بياورد؟ خب اين گناه يک ملت است؟ يک ملت بدون اينکه هيچ کس در دنيا کمکش کند، واقعاً اين را شما بدانيد، همين دانش هستهاي که بحمدالله در کشور پيدا شد و به تحقق هم رسيد، يعني توانستند. همين که اعلان کردند رسما مسئولين کشور، هيچ کس کمک نکرده به ما در اين زمينه و اين واقعيت دارد، اين اتفاق افتاده. البته آنکه محصول اين کار است کاري است که تا حالا در زمينه هستهاي انجام گرفته، نقصهايي هم البته دارد که دارد تکميل ميشود، آن نقصها خيلي مهم نيست. اين به هيچ وجه به معناي بمب اتم و سلاح اتمي نيست، اين را من در يک سخنراني ديگر هم گفته ام، اين معنايش اينست که ما ميتوانيم خوراک نيروگاه بوشهر را خودمان تهيه کنيم، مجبور نباشيم براي سوخت نيروگاه اتمي بوشهر برويم سراغ اين دولت و آن دولت؛ يعني وابستگي را قطع ميکنيم. عصبانيت دشمنان جمهوري اسلامي اين است که پيچهاي دستگاههاي مربوط به اينکار را هم خود ايرانيها درست کردهاند.
همه دستگاههايش را سرتا پا خودشان درست کردهاند. اينکه يک ملتي بتواند خودش اين دانش را به دست بياورد و تمام ابزارهايش را هم بدون احتياج به خارج خودش درست کند، براي اينها سنگين است. حالا همين را جنجال ميکنند، يک عده ميگويند آقا درش را ببنديد، رها کنيد؛ اين منطقي است؟ اگر در اين را بستيم بهانه دشمن تمام خواهد شد؟ اصلاً دشمن دنبال بهانه است؟ اين را توجه داشته باشيد، مدام ميگويند بهانه دست دشمن ندهيد. دشمن دنبال بهانه نيست، دشمن دنبال زمينه است، اگر زمينه پيدا کند بيبهانه هم حمله ميکند، اگر زمينه نداشته باشد بهانه هم به کارش نميآيد؛ اين است. بنابراين، نه خير، وضع ايران و ملت ايران با وضع اين کشورهاي ديگري که تا حالا هدف قرار گرفتهاند و بعداً ممکن است هدف قرار بگيرند بکلي متفاوت است، اين را همه بدانند. (بيانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتي 1382/02/22)
انتهاي پيام/